اسلام آیین حق الهی است و آخرین و کاملترین و بهترین دین در تامین سعادت بشری و جامعترین دین در تامین مصالح دنیوی و اخروی انسانهاست.
دینی که تمام نیازهای بشر را در امور و نظام های فردی و اجتماعی و سیاسی بر می آورد. دین اسلام آخرین دین است و دیگر انتظار آمدن دین دیگری را نداریم تا بیاید و بشر را از ظلم و فساد و تباهی نجات بخشد به ناچار روزی فرا خواهد رسید که آیین اسلام قوت و نیرو می گیرد و سراسر جهان را تحت سیطره عدالت و قوانین متقن خود در می آورد.
اگر قوانین و دستورات اسلام آن طور که هست در تمام نقاط زمین به صورت کامل و صحیح پیاده شود، صلح و امنیت همه انسانها را فرا می گیرد و تمام انسانها به سعادت واقعی خود نائل می شوند و به آخرین حد رفاه و آسایش و عزت و سربلندی و بی نیازی و اخلاق نیک می رسند و دیگر در دنیا ستم از ریشه قطع می گردد و محبت و برادری بین همه انسانها برقرار می شود، فقر و تهیدستی و فلاکت از صفحه روزگار برچیده می گردد. بنابراین تمسک و پیروی از اسلام علت عقب ماندگی شرم آور مسلمین نشده است بلکه برعکس، دوری از تعالیم سازنده اسلام و سبک شمردن قوانین آن، به وجود آمدن ستمگری ها و تجاوزها در میان زمامداران و زیردستان و خواص و عوام مسلمین، باعث این عقب گردها و ضعف و سقوط معنوی و بیچارگی و فلک زدگی شده است.
گذشت، و دوست داشتن برای برادر مسلمان آنچه را که برای خود دوست می دارد، از اصول مسلم اسلام است. امروز و آینده برای مسلمانان راه نجات و سعادتی جز این نیست که با کمال دقت نظر، خود را به محاسبه بکشند و بیهوده کارهای خود را به حساب بیاورند و برای تذهیب خود و نسل آینده در پرتو دین استوارشان نهضتی به پا کنند و در سایه چنین نهضتی ظلم و تعدی را در میان خود ریشه کن سازند.
در این هنگام است که جهان را
عدل و داد فرا می گیرد پس از آنکه پر از ظلم و جور شده بود، همان گونه که خدا و پیامبر به این مطلب وعده داده اند و از دین اسلام هم که آخرین ادیان است و بی آن جهان، اصلاح نمی شود جز این انتظار نیست، ناگزیر برای انجام این
انقلاب «پیشوایی» هست که خواهد آمد و چهره درخشان اسلام را از آلودگی های اوهام و بدعتها و گمراهی ها می شوید و بشر را از تباهی های همه جانبه و ستم و دشمنی های همیشگی و بی اعتنایی ها نسبت به اخلاق ارزشمند و عظمت روح انسانی نجات می بخشد.
از دیدگاه قرآن کریم اصل دین و حقیقت اسلام شناخت حق تعالی و دوری از هر گونه شرک است که محور اصلی تبلیغ همه پیامبران الهی(ص) را تشکیل می دهد. این کتاب مقدس برای شناخت مبدأ مطلق و حقیقت هستی و اهمیت وجودی انسان خرد او را با استدلالات عقلی آشنا می سازد و به شناخت آیات الهی که در همه پدیده های هستی و از آن جمله آیاتی که در نقش او متجلی است، ارشاد می کند تا از مقام خودآگاهی و خداآگاهی باز نماند و برای این که در شناخت پروردگار خویش دچار اشتباه نشود، او را از هر گونه اعتبارات و تشیبهات حق تعالی بر حذر می دارد تا مبدأ مطلق را در قالب اندیشه اش محدود نسازد.
قرآن کریم ارتباط آدمی را به حق تعالی از یک سو، و وابستگی او را به عالم ماده از سوی دیگر مورد توجه قرار می دهد، از این رو، گاه اعمال او را به مبدأ مطلق نسبت می دهد، تا خود را در اعمالش مستقل نپندارد و گاه اعمالش را به خود او نسبت می دهد تا انسان مسئولیت خود را در انجام تکالیف الهی بشناسد و از بازگشت به مبدأ مطلق باز نماند.
این کتاب الهی وجود مطلق را به مقتضای ضرورت عقلی واحد دانسته و همه موجودات را شأنی از شؤون او و غیر مستقل در وجود معرفی می کند، تا آدمی با توجه به عنایت الهی و بهره مندی از صفات الهی به مقام خلیفه اللهی دست یابد.
فلاسفه بزرگ اسلامی با همه اعتبار و ارزشی که برای عقل آدمی از جهت شناخت حقایق قائلند، قلمرو شناخت عقل را بسیار محدود می دانند و در جهت دستیابی به عقاید ایمانی درست، هدایت قرآنی را از هدایت عقلی برتر می شمارند، که در این خصوص به سخنان ابن سینا و شیخ اشراق و صدرالمتألین استناد شده است.
اسلام در لغت به معنی تسلیم شدن و پذیرفتن است(1). در فرهنگ قرآنی، اسلام دین توحیدی است. در قرآن مجید درباره ی ابراهیم خلیل(ع)آمده است: «ما کان ابراهیم یهودیاً و لا نصرانیاً و لکن کان حنیفاً مسلماً و ما کان من المشرکین»(ال عمران/67) و در آیه دیگری از زبان آن حضرت آمده است: «انی وجهت وجهی للذی فطرالسموات و الارض حنیفاً مسلما و ما أنا من المشرکین.»«انعام/79)
از این آیات و برخی آیات دیگر، چنین فهمیده می شود که اصل دین الهی، شناخت حق تعالی و اعتقاد به یکتایی حضرت حق و دوری از هر گونه شرک می باشد و این شناخت است که محور اصلی تبلیغ همه انبیای الهی بوده است. (2)
در بعضی آیات، کلمه اسلام ظاهراً بر دین و آیینی اطلاق شده است که از جانب حق تعالی و به وسیله حضرت ختمی مرتبت، محمدبن عبدالله(ص) به جهانیان ابلاغ شده است؛ همانگونه که حق تعالی می فرماید: «ان الدین عند الله الاسلام»(3)(آل عمران/19)؛ «من یتبع غیر الاسلام دیناً فلن یقبل منه و هو فی الآخره من الخاسرین»(آل عمران /85) و نیز پس از واقعه غدیر خم، خطاب به امت اسلامی فرموده است: «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دیناً.»(مائده/3) که پس از گذشت اندک زمانی از ظهور اسلام، کلمه «اسلام» به صورت حقیقت شرعیه، بدون قرینه به همین معنی به کار می رفت.
در این آیین مقدس، همه عقاید ایمانی و آموزشهای اخلاقی و رفتاری باید در مرحله نخست بر اساس تعلیمات قرآنی استوار باشد، چون قرآن کتاب هدایت است و با بهترین و استوارترین روش راهنمای آدمی است. (4)
در احادیث روایت شده از پیامبر اکرم(ص) و ائمه معصومین، به تعلیمات قرآنی و پیروی از آن تاکید شده است. (5)
قرآن کریم درباره ی وجود حق تعالی و صفاتش، و نیز درباره ی حقایق جهان نامحسوس، و همچنین درباره ی اهمیت وجودی انسان، سخن گفته و عقل او را برای آگاهی به این حقایق- در مقام ارشاد و تنبیه- مخاطب قرار داده و او را فراخوانده است تا حقایق را آن گونه که هست، پیش از آنکه در قالبهای احساسات و تعصبات نسنجیده و پندارگرایانه شکل گیرد، دریابد.
این کتاب مقدس، علاوه بر توجه دادن انسان به شناخت خود و رسیدن به خودآگاهی، خرد او را با استدلالات عقلی آشنا می سازد و توجه او را به نظام طبیعت بر می انگیزد، تا از آثار مشهود، مبدأ هستی را بشناسد و به ان ایمان آورد.(6) در قرآن کریم از مبدأ هستی به عنوان وجود مطلق یاد می شود، مبدائی که دارای قدرت علم، اراده و دیگر صفات کمال، به نحو مطلق و بی نهایت است، که همه موجودات را به قدرت خویش آفریده و به حکمت خویش نظام بخشیده است و عنایت و رحمت او در همه حال شامل همه آنها است.(7)
در میان آفریده های حق تعالی، قرآن برای انسان اهمیتی خاص و مرتبه ای والا قائل است، چه آدمی از جهتی دارای صفات مادی و از جهتی دارای صفاتی معنوی است که تجلی صفات الهی به شمار می آید و در حقیقت حلقه اتصال بین عالم مادی و عالم لاهوت، یعنی واسطه بین عالم محدود و مبدأ مطلق است(8). از این رو، قرآن برای توجه انسان به این مرتبه والای خویش، او را به آیات الهی که در نفس او متجلی است ارشاد می کند و بازگشت او را به مبدأ آفرینش مورد توجه قرار می دهد و از توجه به مادیات صرف و امیال وابسته به آن او را نهی می کند تا از ارتباط خویش با مبدأ مطلق غافل نباشد و از مقام خودآگاهی و خداآگاهی باز نماند(9). و برای آنکه انسان در شناخت آفریدگار خویش دچار اشتباه نشود، او را از هر گونه اعتبارات و تشبیهات در شناخت حق تعالی بر حذر می دارد تا صفات مبدأ مطلق را در قالبهای محدود اندیشه اش محدود نسازد(10).
قرآن کریم ارتباط آدمی را به حق تعالی از یک سو و وابستگی او را به عالم ماده از سوی دیگر مورد توجه قرار می دهد، از این رو گاه اعمال او را به خود او نسبت می دهد تا مسئولیت خود را دریابد و از سیر به سوی کمال و بازگشت به مبدأ مطلق باز نماند و گاه اعمالش را به مبدأمطلق نسبت می دهد، تا خود را در اعمالش مستقل نپندارد؛ چه، استقلال در فاعلیت، مستلزم استقلال در وجود است(11). که آن اختصاص به ذات اقدس الهی دارد؛ بنابراین تناقضی که در بدو امر در بعضی از آیات از جهت انتساب فعل گاه به انسان و گاه به خدای متعال به نظر می آید، ظاهری است و به علت اختلاف در جهت نسبت، تناقضی در بین نیست، نه جبر مطلق است آن گونه که فرقه مجبره و از آن جمله اشاعره پنداشتند، نه تفویض مطلق آن گونه که معتزله استنباط کرده اند، «بل امربین الأمرین»، زیرا انسان با آنکه قادر و مرید است، در هیچ حال از قلمرو و سلطنت و ملکوت الهی خارج نیست و بهره اش از وجود، بر اثر تعلقی است که وجود محدود او به مبدأ مطلق دارد(12).
باری قرآن کریم روح آدمی را متوجه وجود مطلق می کند که خالق همه اشیاء است و هر گونه که بخواهد، به مقتضای عنایت و رحمت خویش، در آنها تصرف می کند، به نحوی که جای هیچ پرسشی نیست (13). زیرا وجود مطلق، فوق همه موجودات است و از او جز خیر افاضه نمی شود، و برای موجود مقید امکان سنجش آنچه از موجود مطلق پدید می آید، وجود ندارد؛ زیرا آنچه آدمی آن را خیر یا شر می پندارد، از وجهه نظر محدود او است(14). بنابراین، نسبی و اعتباری است و نمی تواند برای سنجش افعال وجود مطلق مقیاسی درست باشد(15).
قرآن کریم وجود مطلق را به مقتضای ضرورت عقلیه، واحد، و همه موجودات را شأنی از شئون او غیر مستقل در وجود می داند، بنابراین، آنچه برای آدمی لازم است این است که با توجه به آنچه حق تعالی به او عنایت کرده است، با سعی و عمل خویش بهره ای از صفات الهی را در خود به وجود آورد و مقام والای خویش را که همان مقام خلیفه اللهی است، باز یابد.
قرآن کریم از انسان مطلق و موهومی که وجود خارجی ندارد، سخن نمی گوید، بلکه از انسانی سخن می گوید که از جهت وجود مادی خویش محدود و مقید به بسیاری از اعتبارات نسبی است، ولی با این حال، او را به اهمیت نفسش که نفخه ای الهی است و حقیقت انسان است، متوجه می سازد تا با توجه به ارتباط خویش یا مبدأ مطلق، خود را از دام غرور برهاند و با دل آگاهی به پرودگار کریم ایمان بیاورد.
قرآن کریم درباره ی وجود مطلق و صفاتش، و درباره ی روز رستاخیز عمومی و بازگشت همه کائنات به آن مبدأ مطلق، و درباره روح و حقیقت آدمی، غایت زندگی بشر، سعادت و شقاوت حقیقی، خیر و شر و همچنین درباره ی جبر و اختیار مسائلی را مطرح و مورد بررسی قرار می دهد که بخشهای مهمی از مسائل اعتقادی و عقاید ایمانی است. از این رو، برای دستیابی به عقاید راستین اسلامی، باید از آموزشهای قرآنی که بیان آن، در همه موارد، حکمت محض و تفصیلی از جانب خدای حکیم است بهره گرفت(16). البته بهره گیری از وحی الهی بدون بینش عقلی امکان ندارد و همان گونه که در احادیث آمده است، عقل نیز حجتی از جانب حق تعالی است(17).
ولی نباید چنین پنداشت که عقل آدمی توان شناخت همه حقایق دینی را دارد؛ زیرا بسیاری از عقاید ایمانی در قلمرو و شناخت آدمی قرار ندارد و همان گونه که حق تعالی فرموده است، به آدمی شناخت اندکی عطا شده است(18). و آدمیان معمولاً از ظاهر جهان آگاهی دارند و از باطن امور که حقایق نهفته ای است، آگاهی ندارند(19).
باری آنچه در شناخت عقاید ایمانی باید مورد توجه باشد، وحی الهی است و عقل نیز، در کنار، آن حجت و وسیله دیگری برای شناخت عقاید دینی است، اما نباید عقل را بر وحی مقدم دانست و شناخت دینی را شناخت عقلی محض پنداشت و به تأویلات و تفسیرهایی درباره ی آیات قرآنی بر مبنای عقل پرداخت؛ زیرا مسائلی درباره ی عالم غیب و روز رستاخیز عمومی وجود دارد که با عقل آدمی قابل شناخت و سنجش نیست.
ابن خلدون که از اشاعره است، قلمرو و عقاید ایمان را گسترده تر از قلمرو شناخت عقلی می داند، ولی درستی احکام عقل را نیز انکار نمی کند. وی می گوید: با عقل نمی توان مسائل توحید و صفات حق تعالی و آخرت و حقیقت نبوت را شناخت، همان گونه که با ترازویی که با آن زر را می سنجند نمی توان کوه را سنجید؛ و این از آن جهت نیست که ترازو در سنجش خود دقیق نیست، بلکه از آن جهت است که توان سنجش آن محدود است. عقل نیز از جهت حد وجودی خود در شناخت حقایق محدود است و توان احاطه و شناخت ذات حق تعالی و صفات او را ندارد(20).
فلاسفه اسلامی نیز با همه اعتبار و ارزشی که برای عقل از جهت کشف حقیقت قائل بودند، قلمرو و شناخت عقلی را بسیار محدود دانستند و از تأویل آیات قرآنی بر مبنای عقل در جهت رسیدن به عقاید ایمانی خودداری کردند. ابن سینا در فصل هفتم از مقاله نهم کتاب شفا درباره ی حشر جسمانی می گوید: «برای عقل راهی در جهت اثبات آن وجود ندارد و تنها از راه شرع قابل اثبات است.» که درباره ی پاداش و کیفر جسمانی در روز قیامت، به تفصیل به بیان آن پرداخته است. ابن سینا پذیرفتن حشر جسمانی را مطابق آنچه در قرآن و حدیث آمده است، لازم می داند. (ابن سینا، شفا،ص423)
شیخ شهاب الدین سهروردی نیز معتقد است که هر عقیده ای که قرآن و سنت بر درستی آن گواه نباشد، باطل، بیهوده و بی ارزش خواهد بود:
کسی که به ریسمان خدا (قرآن مجید) تمسک نجوید، گمراه می شود، و در ته چاه پندار باطل سرنگون می گردد. آیا نمی دانی همان گونه که خلایق قادر به ایجاد تو نبوده اند، قدرت ارشاد و هدایت تو را نیز ندارند، بلکه هدایتگر تو آن خدایی است که هستی بخش و هدایتگر همه موجودات است. قدرت او به تو هستی بخشید و سخن او (قرآن) تو را راهنما و راهگشای است. (سهروردی، ص82)
ملاصدرا در مقدمه اسفار از این که عمری را در راه فراگیری آرای فلسفه پردازان عقل گرای و متکلمان جدل پیشه گذرانده است اظهار پشیمانی می کند و آن را گناهی بزرگ می شمرد که از جهت آن طلب آمرزش می کند. (ملاصدرا، اسفار، ص11) وی پس از بیان عقیده ی خود درباره ی فلسفه پردازان عقل گرای و متکلمان جدل پیشه می گوید:
زمام عمر خود را به خدای منان وا می گذاریم و به پیروی از فرمان خدا به آنچه از رسول خدا به ما رسیده است، ایمان می آوریم. و در مقام تحلیل عقلی بر نمی آییم، بلکه از هدایت او پیروی می کنیم و از او به آنچه فرمان داده است فرمان می بریم و از آنچه ما را باز داشته است خود را باز می داریم همان گونه که حق تعالی فرموده است: «ما اتاکم الرسول فخذوه و ما نهاکم عنه فانتهوا» (ملاصدرا، اسفار، ص11و12)
و در مقدمه مظاهر الالهیه می گوید:
ای همراهان مجاهد و ای برداران مومن، حکمت همان معرفت ذات حق و اول مرتبه وجود و شناخت صفات و افعال او و شناخت نفس آدمی و سعادت و شقاوت او است. این گونه شناخت، موجب تماشای جمال احدی و کامیابی به شهود سرمدی است.
مراد از حکمت، همان حکمت مشهور نزد فلسفه پردازان و دلبستگان به فلسفه مجازی نیست که به دامان بحثهای گفتاری چنگ زده اند بلکه مراد از آن، حکمتی است که نفس آدمی به سبب آن به ملأ اعلی و بالاترین غایت دست می یابد، و این حکمت عنایتی ربانی و بخششی الهی است؛ زیرا حکمت از جانب حق تعالی است؛ همان گونه که خود فرموده است: «یوتی الحکمه من یشاء و من یوت الحکمه فقد اوتی خیراً کثیراً».(ملاصدرا، مظاهر الالهیه، ص7و8)
ملاصدرا در اجوبه المسائل می گوید: «من در تمام روی زمین کسی را نیافتم که از تحقیق در مسأله معاد و بازگشت نفوس آدمی، آگاهی و خبری یافته باشد. (ملاصدرا، اجوبه المسائل، ص44)؛ و همچنین «در خزانه سیم و زر اندیشه حکما و جواهر اسرار آنان به زر خالصی از اندیشه و معرفت برخورد نکرده ام که برطرف کننده ی نیاز در حل مسائل یاد شده باشد، یلکه اکثر آنان از گمان پیروی کردند؛ و گمان به هیچ وجه موجب بی نیازی از حق نمی گردد: «ان الظن لا یغنی من الحق شیئاً» من مدت زیادی بر این حالت بودم، تا آنکه رجوع کردم به کتاب خدا و در آیات آن اندیشه کافی به کار بردم و در دریای معانی و اسرار آن فرو رفتم تا به جواهر درخشان آن دست یافتم و در دستیابی به آن گوهر به نگریستن به ساحل آن بسنده نکردم، و در نتیجه به حمد و سپاس خدای متعال به نوری دست یافتم که بتوان در تاریکی های طبیعت به حق راه یافت، تا موجب شفای بیمار جهل دلها گردد و از عذاب قبر برهاند. من با این ژرف نگری در اسرار قرآن، از علم معاد و نشئه آخرت به اسراری از گنجینه های معرفت دست یافتم که به ارزش آن جز علام الغیوب آگاه نیست. سرانجام به این حقیقت آگاهی یافتم که در روی زمین هیچ نوری جز نور نبوت نیست که بتوان بدان روشنایی یافت. پس پروردگار مرا هدایت کرد به آنچه که به سبب آن از همه اندیشه ها و عقاید حکمای پیشین و متکلمان باز پسین بی نیازی یافتم. "سپاس خدای را که ما را بدان هدایت کرد و اگر خدای متعال ما را بدان هدایت نمی کرد، هرگز هدایت نمی یافتیم."
در قرآن کریم، بارها از رسول خدا(ص) نام برده شده و مهمترین ویژگیهای اخلاقی ایشان بیان شده است. خداوند او را دارای، خلق عظیم، ، روِوف و رحیم، ، اسوه حسنه و معرفی میکند. همچنین از آنجا که حضرت علی(ع) سی و اندی سال از عمر خود را در خدمت پیامبر اکرم(ص) گذرانده بود و از اخلاق آن حضرت دقیقترین اطلاع را داشت، پس از خدای مهربان، آگاهترین فرد به پیغمبر خاتم است. در حدیثی از رسول خدا(ص) آمده است:
، یا علیُّ! ما عَرَفالله الّا انا و انتَ، و ما عَرَفَنی الّا اللهُ و انتَ، و ما عَرفَکَ الّا الله و انا ؛ ای علی(ع)! خدا را نشناخت مگر من و تو، و مرا نشناخت مگر خداوند و تو، و نشناخت تو را مگر خدا و من.
ویژگیهای اخلاق فردی
انسان جدای از دیگران و بدون ارتباط با آنها، در وجود خود ویژگیها و خلقیاتی دارد. این ویژگیها در شکلدهی شخصیت فرد، نقش اساسی دارد و طبیعتاً بروز و ظهورش در مسائل خانوادگی و اجتماعی و سیاسی است. در ذیل به چند نمونه از خلقیات فردی پیامبر(ص) از نگاه قرآن و نهجالبلاغه میپردازیم:
توکّل
بشر برای موفقیت در زندگی مادی احتیاج به دو گونه اسباب دارد: یکی اسباب طبیعی و دیگری اسباب روحی. آنچه موجب تقویت روحی انسان میشود، توکل به خداست. این عمل سفارش قرآنی است که خدا به همه انسانها و به ویژه رسول گرامیاش(ص) یادآوری میکند. خداوند در نه آیه قرآن به پیامبرش دستور میدهد که در کارهایت به من توکل کن و مرا فراموش نکن و در سه آیه از زبان رسول خدا(ص) بیان شده که:
هیچ معبودی جز او نیست، بر او توکل کردم.
و:، ذلِکُمُ اللهُ رَبّی عَلَیهِ تَوَکّلتُ (این است خداوند، پروردگار من، بر او توکل کردم.
معنای توکل این نیست که انسان از وسایل و اسباب پیروزی که خداوند در جهان ماده در اختیار او گذاشته است، صرفنظر کند؛ بلکه منظور این است که انسان در چهار دیوار عالم ماده و محدوده قدرت و توانایی خود محاسبه نشود و چشم خود را به حمایت و لطف پروردگار بدوزد. این توجه؛ آرامش و اطمینان و نیروی فوقالعاده روحی و معنوی به انسان میبخشد که در مواجهه با مشکلات اثر عظیمی خواهد داشت. و پیامبر خدا(ص) از توکّل کنندگان به درگاه خدا بود تا با کمک او به انجام مأموریت الهیاش بپردازد.
تواضع
با اینکه پیامبر(ص) دارای عالیترین مقام بود، از همه مردم بیشتر تواضع داشت. خداوند به این ویژگی زیبنده پیامبر در قالب فرمان اشاره میکند:
و بال و پر خود را برای مؤمنان که از تو پیروی میکنند، بگستر.
در این آیه خداوند به عالیترین و طبیعیترین چهره تواضع که همان شکستن، پایین انداختن و رها کردن بال یک پرنده برای تحت پوشش قرار دادن جوجهها و یا به هنگام فرود آمدن باشد، اشاره میکند و از پیامبر(ص) میخواهد که در برابر پیروانش فروتن و شکسته بال باشد و با مدارا رفتار کند که چنین هم بود.
امام علی(ع) تواضع نبی گرامی اسلام را چنین توضیح میدهد:
پیامبر اکرم(ص) روی زمین مینشست و غذا میخورد و با تواضع همچون بردگان جلوس میکرد و با دست خویش کفش و لباسش را وصله میکرد. بر مرکب برهنه سوار میشد، حتی کسی را پشت سر خویش سوار میکرد.
آن حضرت به دستور خداوند، با تواضع تمام حتی در سلام کردن بر دیگران پیشی میگرفت و میفرمود:
سپاس خدایی را که در امت من کسانی را قرار داده که مرا مأمور به پیشدستی در سلام کردن بر آنها کرده است.
ویژگیهای اخلاق اجتماعی
انسان بدون ارتباط با دیگران، بسیاری از تواناییهایش بروز نمیکند. ایجاد رابطه با دیگران نیز آداب و شرایط خودش را دارد. در گیر و دار این ارتباطهاست که گوهر آدمی هویدا میشود و انسان اجتماعی بار میآید. در این قسمت به چند ویژگی اجتماعی از اخلاق پیامبر اکرم(ص) اشاره میشود.
قرن هاست که از تقابل مجریان ادیان می گذرد. جنگ هایی ماندگار تا ثابت شود کدام دین حق است! شاید این جنگ ها نوعی تنازع بقا برای ادیان بوده است. و این گونه نبرد ها برای بسیاری از مجریان دینی غرب از نوعی تقدس برخوردار است! تا جاییکه نبردهای صلیبی نه تنها برای بعضی از سردمداران به اصطلاح دیندار، مایه تاسف نیست بلکه بارها از تریبون های جهانی اعلام می گردد که ممکن است دوباره یاد و خاطر جنگ های صلیبی را پاس بداریم!
کشورهای اسلامی خاطرات تلخی از کشورهای استعماری دارند. ولی روح اسلام خواهی و عدم پذیرش ظلم، مسلمانان را به مبارزه ای سخت فرا می خواند تا برای بیرون نمودن آخرین متجاوز از پای ننشینند. تعالیم الهی در این گونه مواقع نه تنها کم نبود بلکه آنقدرغنی و آشکاربود که به مرور زمان باعث تقویت قوای دینی مسلمانان شد.
این روحیه ظلم ستیزی و مقاومت به خصوص در این سالها و دهه های اخیر در کشورهایی مثل ایران ، لبنان و عراق وافغانستان و سایر کشورهای مسلمان دیگر، سبب گردید تا اسلام همواره در صدر اخبار جهان قرار گیرد و مردم روشن روان جهان با دقت بیشتری بدان توجه نمایند.
از آن سو انحطاط اخلاقی تمدن غرب به ویژه در این یکی دو قرن اخیر و نیز ظلم و ستمی که بر مردم مستضعف اعمال گردید عدم کارایی ادیان تحریف شده را که هرازچند گاهی بنا به مقتضیات زمان به نفع زر مداران و زور مداران تفسیر می شد کم کم سبب گردید مردم به سوی دینی گرایش پیدا کنند که باعث رهایی آنان از این همه ظلم و تعدی باشد.
از طرفی دیگر زنان در کشورهای به اصطلاح متمدن همواره به عنوان کالایی مطرح بودند که پس از مصرف دور انداخته می شدند و به مرور زمان آن تقدس و جایگاهی را که خداوند برای زن و مادر متصور شده بود به جایگاهی پست بدل گردید.
از آنجا که اسلام اهمیت فوق العاده ای برای زنان قائل است این انسان های مظلوم همچون تشنه کامانی محروم از آب، سرآسیمه به دین و آئین الهی اسلام یورش می آورند.
رشد فزاینده ای که اسلام در کشورهای اروپایی و آمریکایی داشته است کسانی را که نوعی منافع خود را در خطر می دیدند به عکس العمل وا داشت. تا جایی که روبرت اسپنسر به نقل از برنارد لویس ( محقق آلمانی ضد اسلام) می گوید:" در پایان این قرن- قرن21- اروپا مسلمان خواهد شد."
اسپنسر در جایی دیگرمی گوید:"هم اکنون خواندن قرآن در برخی کشورها برای دانش آموزان ما فوق دبیرستان الزامیست."
کارشناسان آمار، با مقايسه رشد دو جمعيت "مسلمان" و "مسيحي" در فرانسه، معتقدند که اين کشور حداکثر تا 40 سال آينده به کشوري با اکثريت جمعيت مسلمان تبديل خواهد شد.
تعداد اعضاء هر خانواده در فرانسه 1.8 نفر است؛ اما تعداد متوسط اعضاء هر خانواده مسلمان در اين کشور 8.1 نفر ميباشد. فرانسه زماني به کثرت کليساها شهرت داشت؛ اما امروزه تعداد مساجد فرانسه بيشتر از تعداد کليساها است. هماکنون 30 درصد کودکان و جوانان زير 20 سال در فرانسه مسلمان هستند و اين نرخ در شهرهاي بزرگي مانند "پاريس"، "نيس" و "مارسي" 45 درصد کودکان و جوانان زير 20 سال را شامل ميشود.
نتيجه اينکه تا سال 2025 از هر 5 فرانسوي يک نفر مسلمان خواهد بود و نرخ رشد جمعيت اگر به همين منوال ادامه يابد به يک کشور اسلامي تبديل خواهد شد.
اين در حالي است که وضعيت بسياري از کشورهاي غربي ديگر نيز شبيه به فرانسه است:
نرخ افزايش جمعيت مسيحي در بريتانيا 1.6درصد، در يونان 1.3 درصد، در آلمان 1.3 درصد، در ايتاليا 1.2 درصد و در اسپانيا 1.1 درصد است. ميانگين رشد جمعيت مسيحيان در 31 کشور اتحاديه اروپا 1.38 درصد است؛ در حالي که جمعيتشناسان و کارشناسان آمار معتقدند که اگر رشد جمعيت يک کشور در 25 سال متوالي کمتر از 2.5 درصد باشد نجات فرهنگ و تمدن آن کشور امکانپذير نخواهد بود.
برخي سازمان هاي مسيحي ميگويند که نوادگانشان فرهنگ آنها را نخواهند ديد بلکه آنها در جوامع اسلامي چشم به جهان خواهند گشود. واتيکان نيز رسماً اعلام کرده است که اينک جمعيت مسلمانان در جهان، از جمعيت کاتوليک بيشتر شده و در ظرف 5 الي 6 سال ديگر اسلام بزرگترين دين جهان خواهد بود.
براساس اين آمار و ارقام جمعيت اروپا بايد خيلي کم باشد ولي ميبينيم که جمعيت اين قاره رو به افزايش است!
به اعتقاد «فرّخ صديقي» پژوهشگر پاکستاني مقيم اروپا، علت اين پديده را بايد در "مهاجرت مسلمانان به اين قاره" دانست. به عنوان نمونه:
جمعيت مسلمانان در انگليس 30 سال قبل، 82 هزار نفر بوده که هم اکنون اين جمعيت 2.500.000 نفر است. در انگليس بيش از يک هزار باب مسجد وجود دارد که بيشتر اين مساجد در کليساهاي خريداري شده از مسيحيان تأسيس شده است.
نيمي از کودکاني که هر سال در هلند به دنيا مي آيند، مسلمان مي باشند و چنانچه اين روند ادامه يابد نيمي از جمعيت هلند را در 15 سال آينده مسلمانان تشکيل خواهند داد.
جمعيت مسلمانان روسيه 23 ميليون نفر است و 40 درصد نيروهاي ارتش اين کشور را در چند سال آينده مسلمانان تشکيل خواهند داد.
25 درصد جمعيت بلژيک مسلمانان هستند و نيمي از کودکاني که هر سال در اين کشور به دنيا ميآيند مسلمان هستند.
اخيراً دولت آلمان اعلام کرده است که کنترل کاهش جمعيت اين کشور اينک ديگر ممکن نيست و ممکن است اين کشور تا سال 2050 به يک کشور مسلمان تبديل شود. دولت آلمان معتقد است که جمعيت 5.2 ميليوني مسلمانان اروپا در 20 سال آينده به دو برابر افزايش خواهد يافت. اتحاديه اروپا هشدار داده است که تا سال 2025 تعداد متولدين سالانه کشورهاي اروپا را کودکان مسلمان تشکيل خواهند داد.
كلاوس كينكل؛ وزير خارجه اسبق آلمان مي گويد: «در حالي كه اسلام، در سي سال پيش از اين، هيجده درصد جمعيت دنيا را داشت؛ اينك به يك چهارم جمعيت دنيا؛ يعني يك ميليارد و چهارصد ميليون نفر رسيده است.»
روزنامه پر تيراژ «سيدني مرنينگ هرالد» نيز مي نويسد: «اسلام از مرزهاي جغرافيايي عبور مي كند، مكتب هاي سياسي و رژيم هاي ملّي را پشت سر مي گذارد و كشورهاي گوناگون، شاهد تحرّك سياسي و رشد پاينده اسلام خواهند بود.»
جالب اين است که در خارج از اروپا نيز وضعيت مشابهي حکمفرما است:
جمعيت مسلمانان آمريکا در سال 1970 ، يکصدهزار نفر بود؛ اما در سال 2008 به 9 ميليون نفر بالغ شده است. رشد جمعيت مسيحيان در آمريکا 1.6درصد است که البته مجموع نرخ رشد مسيحيان به دليل مهاجرت گسترده اتباع کشورهاي آمريکاي لاتين به 2.11 درصد مي رسد و اين نرخ رشد حداقل رشد ضروري براي حفظ يک تمدن به شمار ميرود.
رشد جمعيت مسيحيان در کانادا 1.6 درصد است و حفظ يک فرهنگ و تمدن رشد جمعيت کشور مربوطه بايد 2.11 درصد باشد. اسلام در اين کشور بسرعت در حال گسترش است. از سال 2001 تا 2006، يک ميليون و ششصد هزار نفر به جمعيت کانادا اضافه شد که يک ميليون و دويست هزار نفر از آنها از ديگر کشورها مهاجرت کرده و در اين کشور اقامت کردهاند.
«هنري کيسينجر» در سال 1990 در مقالهاي نوشته بود: «در ده سال آينده افزايش چشمگير جمعيت مسلمانان، بزرگترين خطر براي آمريکا خواهد بود و آمريکا بايد براي جلوگيري از اين خطر با "همکاري صادقانه و مخلصانه حکومتهاي کشورهاي اسلامي" (!) اقدامات گستردهاي به عمل آورد و در همه کشورهاي اسلامي استفاده از ابزارها و داروهاي کنترلکننده جمعيت رواج پيدا کند».
منظور کيسينجر از "همکاري صادقانه و مخلصانه حکومتهاي کشورهاي اسلامي" اجراي برنامههاي کنترل جمعيت بود؛ لذا تعداد زيادي از گويندگان، خطباء، رسانهها و نويسندگان نيز در قبال دريافتيهايي، به اين موج پيوستند و کوشيدند به مسلمانان بقبولانند که در صورت کنترل جمعيت ميتوانند به لحاظ صنعتي و اقتصادي در سطح کشورهاي غربي قرار بگيرند.
براي تقويت اين موج «ان. جي. او. هاي پرورشيافته نيز به کار گماشته شدند و به دورترين روستاهاي کشورهاي اسلامي نيز دسترسي پيدا کردند و پيام غربيها را در قالب خيرخواهي به مسلمانان ابلاغ کردند و هنوز هم بسياري از کانالهاي تلويزيوني در لابلاي برنامههاي خود به اين مهم ميپردازند.
این جریان (رشد اسلام) آنقدر چشمگیر بوده است که ما هر روز شاهد تقابلات وسیعی در سطح جهان علیه اسلام هستیم. جریان های اسلام ستیزی در کشورهای اروپایی به خصوص در فرانسه از جمله مسایل بغرنج دولت های اروپایی به حساب می آید. حرکات ضد اسلامی که این اواخر در کشورهای اسلامی به خصوص در دانمارک و هلند رخ داد علیرغم برنامه های ضد اسلامی مخالفان اسلام نتیجه ای معکوس داده است. و جالب اینکه بعضی از نو مسلمانان پس از تخریب رسانه ای غرب علیه اسلام مسلمان شده اند!
در این بین صهیونیست ها ابر جای ننشستند و مثل سابق دست به کار شدند و با ترفندها و دسیسه هایی که همواره مختص خودشان است سعی نمودند مسیحیان را مقابل مسلمانان قرار دهند. این حربه به جز در مواردی معدود و محدود راه به جایی نبرد و این توطئه به خصوص در محافل اندیشمندان آگاه مسیحی و حتی یهودی به شکست انجامید.
نگرانی از رشد اسلام آنقدر در بین رسانه های آمریکایی رسوخ نموده است که رسانه های محافظه کار این کشور خطاب به دولتمردان خود می گویند" به زودی مردم آمریکا با صدای اذان از خواب بیدار خواهند شد."
مهاجرت مسلمانان به کشورهای غربی تاثیر زیادی به آگاهی غرب نسبت به اسلام داشته است و این موضوع باعث گردید تا اروپائیان و آمریکائیان از نزدیک با تعالیم آسمانی اسلام بیشتر آشنا شوند و این بدون شک سبب تسریع روند رو به رشد اسلام درغرب بوده است.
البته به زعم بسیاری از اندیشمندان اسلامی و غیراسلامی یکی از اصلی ترین علل گرایش مردم جهان را می توان انقلاب اسلامی ایران نام برد.
در کنار این علت فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و سایر تغییر و تحولات منطقه ای نیز از علل دیگر رشد اسلام می تواند باشد.
آنچه مهم است آن است که بینش مردم غرب علیرغم تبلیغات ضد اسلامی تقویت یافته است و دیگر اینگونه تبلیغات مثل گذشته اثرات سوء خود را ندارد.
غرب پس از مطالعه و کنکاش عمیقی که در طول سالیان متمادی در مورد اسلام نموده است، به خوبی درک نموده که دین مبین اسلام به راستی به دور از هرگونه تعصبات خود ساخته ی بشری همه ی انسان ها را به پاکی و سعادت واقعی و نهایتا پروردگارعالم دعوت می نماید.
فلسفه هاي جديدي همانند ناسيوناليسم، سوسياليسم، و فاشيسم كه گرايش دارند اديان سنتي را به عنوان كند و عقب مانده بودن، ناديده بگيرند، نيز نتوانسته اند اين سموم را كنترل كنند. در هر حال، تحت اين فلسفه ها، اشاعه اين سموم از طريق قدرت و كاربرد فناوري، سريع تر شده است. حتي كساني كه اديان آسماني را رد مي كنند، اغلب اوقات پيشداوري هايي همچون نژادپرستي را در پس زمينه ذهن خود دارند كه زمينه نامساعدي را براي شيوع اين سموم فراهم مي سازد. شواهد كافي وجود دارد كه نشان مي دهد باصطلاح مفسران بشر دوست و ليبرال غربي، پس از يازده سپتامبر، خشم، نفرت، و ناآگاهي خود از اسلام را به نمايش گذاشته اند.
جهاني شدن در طول نيم قرن گذشته، پيامدهاي مادي و نيز اخلاقي متعددي را ايجاد كرده است. شايد مهمتر از همه صنعتي شدن و مصرف گرايي بي حد و حصر، گرمايش جهاني را موجب شده اند. كثرت توفان و گرد بادها، و گرماي بي سابقه، باران هاي تند و خشكسالي هاي شديد، و نيز ذوب شدن سريع يخچال هاي طبيعي، نشانه هايي از اين مشكل فزاينده مي باشند. علاوه بر اين، تمامي كشورهاي جهان، مسير كشورهاي غربي را در پي گرفته اند؛ و غول هاي صنعتي آسيايي همانند چين، بيشتر علاقمند هستند تا بجاي محافظت از محيط زيست، به بخشي از اقتصاد جهاني شده، تبديل گردند.
نابرابري به شدت فزاينده در شرايط مادي زندگي، يكي ديگر از عواقب قابل مشاهده جهاني شدن در عرصه اقتصادي است. هر ساله فقر به واسطه فقدان مراقبت هاي بهداشتي و غذا، هزاران نفر از مردم را به كام مرگ مي كشاند. درآمد روزانه حدود يك ميليارد نفر، كمتر از يك دلار مي باشد؛ و گويي كه اين ارقام را به سخره گرفته باشيم، چرا كه 358 نفر، ثروت مالي بيشتري از نصف جمعيت جهان را در اختيار دارند. آمار نا اميدي نيز همانند ارقام نابرابري فقير و غني، به طور گسترده اي در دسترس اند (به عنوان مثال، گزارش هاي منتشر شده توسط سازمان ملل را ببينيد.) براي بيشتر كردن مشكل، جمعيت جهان در طي نيم قرن گذشته از دو ونيم ميليارد نفر به شش ونيم ميليارد نفر افزايش يافته است و پيش بيني مي شود كه در اواسط قرن اخير به حدود 11 ميليارد نفر خواهد رسيد. اين روندهاي جمعيت شناختي را نبايد ناديده گرفت. بدون تدابير جدي براي كنترل جمعيت جهان از طريق اقدامات انساني يا به دست مادر طبيعت، منابع طبيعي كره زمين، قادر به تامين زندگي همه انسان ها نخواهد بود. جهاني شدن همچنين، دسترسي فزاينده به ابزارهاي خشونت از بمب هاي دست ساز گرفته تا سلاح هاي بيولوژيك را موجب شده است. هر فردي، هر كجا، و در هر لحظه اي ممكن است گرفتار نفرت قومي يا مذهبي شود. بايد اذعان نمود كه جوامع قبلانيز با چنين نفرت هايي روبرو بودند، و نيازي به يادآوري مشكلاتي كه قبلاذكر شده نيست - استثمار منابع طبيعي، علاقه افراطي به انباشتن ثروت مادي، فشار جمعيتي زياد- و اغلب مواقع به خاطر اين مسائل به جنگ روي مي آورده اند. ولي امروزه گستره جهاني شدن بدون هيچ گونه مانع يا عامل توازن بخشي، بشريت را در نقطه اي خطرناك از تاريخ حياتش جاي داده است. روشنفكران نگران كه از وعده جهاني شدن، مايوس و از ماهيت و دامنه خشونت متعاقب آن، وحشت زده شده اند، كتاب هايي را با چنين عناويني به نگارش در مي آورند: “جهان در آتش”، “قرن بي رحم”، “بازگشت به توحش”، و ... . تمامي جوامع و اديان، در حال واكنش به مشكلاتي هستند كه به شيوه هاي مختلف در اثر بحران جهاني شدن انباشته شده اند. و حتي بعضي از جوامع اين مشكلات را ناديده مي گيرند.
يکي از مهمترين و حياتيترين وظايف مسلمانان فريضة امر به معروف و نهي از منکر است در روايات زيادي از پيامبر (ص) آمده است که، ترک امر به معروف و نهي از منکر موجب تسلّط اشرار و ستمگران بر مسلمانان ميشود. و فرموده چنين مسلماناني هر قدر به درگاه خداي متعال دعا و تضرّع کنند، دعايشان مستجاب نخواهد شد. 24
رمز اين مسئله در اينست که امر به معروف و نهي از منکر وسيلة بسيار خوبي براي پاکي جامعه و مبارزه با گناهان است و اين عمل مهم و حياتي از طريق خود مردم به عنوان يک وظيفة ديني انجام ميشود و اثرات بسيار مثبتي در پاکي جامعه از آلودگيها و رشد و تعالي مسلمانان دارد. 25
به همين دليل است که قرآن کريم امر به معروف و نهي از منکر را يکي از ويژگيهاي امت اسلامي بشمار ميآورد و ميفرمايد:
امام علي (ع) بزرگ منادي وحدت و انسجام اسلامي در اين مورد ميفرمايد:
«امم پيشين تا مادامي که با هم «يد واحده» بودهاند همواره در حال پيشرفت و شکوفايي بوده و به عزت و اقتدار و خلافت و وراثت زمين نائل گشته، رهبر و زمامدار جهانيان شدهاند. و از آن هنگام که خدا را فراموش کرده و به ماديگري روي آورده دچار خود برتر بيني و تعصبات قومي و فرقهاي و تشتت و پراکندگي گشته با هم به نبرد پرداختهاند؛ خداوند لباس کرامت و عزت و خلافت را از تنشان بيرون آورده و خير و برکت و وفور نعمت را از آنان سلب و به ذلّت و استعمار مبتلا کرده است. به عنوان نمونه بني اسرائيل در اثر تفرقه، کسراها و قيصرها بر آنان مسلّط شدند و آنها را به بردگي گرفتند، و از سرزمينهاي آباد و کنارههاي دجله و فرات به بيابانهاي کم گياه و بيآب و علف تبعيد کردند و به ذلّت و فقر و مسکنت و جهل و پراکندگي دچار ساختند. خداوند با نعمت پيامبر اکرم (ص) و اسلام، بني اسماعيل و ساير مسلمانان را متحد و برادر ساخت و پر و بال کرامت خود را بر آنها گشود؛ نهرهاي مواهب خود را به سويشان جاري گرداند، و آنان را به نعمت و قدرت و عظمت و عزّت رساند؛ و حکومتي پايدار نصيبشان ساخت بطوري که کسي قدرت در هم شکستن نيروي آنان را نداشت. متأسفانه پس از چنين هجرتي با شکوه، مسلمانان به احزاب و فرقههاي گوناگون تقسيم شدند».
اسلام، بيشترين دين منتشرشده در جهان است و با تشرف بيش از سه ميليون نفر به اسلام، اين دين از مسيحيت پيشی گرفته است.
تعداد مسلمانان در جهان از مرز يك ميليارد و سه ميليون و بيست و دو هزار تن گذشته و با اين رقم تعداد مسلمانان بيش از سه ميليون نفر بيشتر از تعداد مسيحيان جهان است.
در بيانيه اين مركز دينی آمده است: واتيكان اذعان میكند كه اسلام هنوز نخستين دينی است كه بيشترين انتشار را در بخشهای مختلف جهان داشته و 19 درصد مردم جهان مسلمان هستند؛ اين در حالی است كه 17 و نيم درصد مسيحی در جهان وجود دارد.
واتيكان همچنين تأكيد كرد: با وجود مخدوششدن چهره اسلام از سوی اسلامستيزان و صرف اموال گزاف برای فعاليتهای تبشيری(تبليغ مسيحيت در بين مسلمانان) استقبال شهروندان غربی اعم از مسيحيان، يهوديان و پيروان ديگر اديان و اعتقادات برای تشرف به دين اسلام طی سالهای گذشته، بینظير بوده است.
واتيكان در حالی اين بيانيه را صادر كرد كه پيش از اين نيز «جان لوييس توران»، كاردينال و مسئول بخش روابط بين اديان در واتيكان اعلام كرده بود: با اينكه هيچ دينی بر دين ديگر ارجحيت ندارد، اما دين اسلام جذابيتی دارد كه باعث جذب مردم جهان به اين دين میشود.
لوييس توران در ادامه تصريح كرده بود: با وجود اديان بزرگ آسيايی در كنار اسلام، اين دين از جايگاه و اهميت بهسزايی در جهان برخوردار است.
قرآن كتابى است آكنده از دلايل سرشار منطقى و مسائل بی شمار علمى آن بلندترين گفتار با براهين كامل قطعى درباره وجود خداوند راهنمايى بر عظمت آفريننده بی همتا با ما سخن آغاز می كند. قوانين قضائى و حقوقى، دستورهاى حياتى و زندگى، مقررّات مذهبى و دينى طورى در آن با عبارات روان تنظيم شده كه خواننده را تحت تأثير سحرآورى قرار می دهد.
اسلام دین محمد(ص) است. در هیچ دین و ملتی به اندازه اسلام و مسلمانان در کارها به علم محوری تشویق نشده است. باید قبول کرد که کلیه علوم اعم از فیزیک، هیأت، نجوم، فلسفه و ریاضیات که از قرن دهم به بعد در اروپا رونق گرفت، در اصل از مدارس اسلامی گرفته شده است و مسلمانان اسپانیا را باید از هر جهت پدران فلسفه اروپا دانست. اروپای جدید، شکفتن اولین غنچه تصورات شعری و تخیلات رمان نویسی را به مسلمانان مدیون است. اتهام سوزاندن کتاب یا کتب خانه ها توسط مسلمانان بی پایه است به دلایل زیاد... اسلام تعلیم و تربیت را کانون اساسی تاکید خود قرار داده است.
اسلام عاری از روحانیون حکومتی و درباری است که دین را بر طبق هوی و هوس خود تفسیر می کنند. اسلام براساس اصل عقلی و استدلال به این که هرچه برخیزد، فرو می نشیند و هرچه فاسد شود، ضایع و نابود می گردد، استوار است و مخالف بت پرستی، آدم پرستی و ستاره پرستی است. اسلام دینی است منزه از تضاد و اختلاف که هیچ رمز و رازی را با زور و اجبار بر عقل و استدلال تحمیل نمی کند و اجازه نمی دهد که مردم با تصور و توهم در عین احساسات آتشین و تعصبات کورکورانه که به شدت شخص را از فهم درست خارج می کند، زندگی کنند. من مردمی را بشردوست تر از مسلمانان نمی شناسم، همان مسلمان هایی که در حال حاضر هنوز ما رفتاری را با آن ها می کنیم که با وحشیان داریم.
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
اسلام و
آدرس
toheedhaqq.LXB.ir لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.